کوه صبر، واژه ایی خرد، برای این مرد بزرگ است که تا لحظات پایان عمر، آرامشی وصف ناشدنی برچهره اش موج میزد.
چه آرامشی درورای چه معامله ایی باحق بوده که اورا اینگونه ملکوتی کرده و پرکشیدنش مصادف شد با اربعین ارباب ومولایش، که تا جان دربدن داشت برایش سوگواروذاکر بود و باورش بندگی و آوارگی کویش بود.چه زیبا، حسین (ع) یارپروری کردو چه زیبا خدا مردان خوب را گلچین میکند.
آرمیدن درخاک که برای مافراغ است واما این حمدگوی باریتعالی، آرامش و زیبایی را ازاین دقایق، مدیون شکیبایی اش دربرابر بزرگی لایزال به ارمغان داردکه امانتی از خدارا به سلامت به مقصد بردو بی گمان بیمه حضرتش شد.
اوکه جوانهای خودرا درراه دوست قربانی کرد و دلتنگیهای گاه بی گاهش، گرد کهولت را بررخسارش بیشتر وبیشتر نمایان کرد، همیشه شوق وصال، گرمی وجودش را بیشتر میکرد و باجاذبه ایی صبورانه، درمحافل باخضوع و خشوع بدون هیچ چشم داشتی حضور داشت.
اینبار اوبردستان مردمی قدرشناس تشییع شد نه، بلکه پرکشید وناظر همه محبتها شد. ملائک براین صبر غبطه خواهد خورد.
آرام باش وآسوده، در پس این صبوری، قلبی رئوف داشتی که به حتم دلتنگ جگرگوشه هایت بودی. آرام باش، فرزندان برومندت برای آن همه گرمی وجودت لحظه شماری میکنند.
محمدحسن، محمد ابراهیم و محمد حسین شیربیشه نبرد بودند که منظره لبخند محبتشان را، آن زمان که برای آخر بار، ازآغوشت دورشده وبرای وصال حق مهیا شدند را خوب پروراندی واین فصل آرامت را گرفته بود، چه شتابان می روی وگامهایت استوار، اما لرزان، مبارکت باشد این عنایت حضرتش.. اسیر بندگی مولایت بودی کارنامه ات درعزای حضرتش امضا شد. آرام باش که اگر این فراق رنج زمانه ات بود، زمان فصل به پایان رسید.
از سردار شهیدت- محمد حسن که پرکشیدنش در ۱۸فروردین ۶۶ در منطقه شلمچه کربلای 8 بوده و پیکر پاکش پس از سال ها فراق و هجران، در سال ۱۳۷۴ درآغوش گرم خانواده بازگشت، سخن بگویم یا از محمدابراهیمت که خرداد۴۴دیده به جهان گشود و ۴اسفند۶۲در عملیات والفجر ۶ در منطقه چیلات به درجه رفیع شهادت نائل شد ، ویا از شهید محمدحسین که خرداد ماه سال ۴۱ دیده به جهان گشود و ۱۶مهر۷۴در تهران براثر ترورمنافقین به مقام شهادت نایل شدحال آرامش جانت درکنار آن مردان بزرگ تعریف می شود.خدایشان بیامرزد.. روحت شادکوه صبر..
یادداشت از: سیده نصیبه دوستدار..
نظر خود را اضافه کنید.